موضوع: "مناسبتهاي ملي"
دشمن شناسی امام
یـکـی از ویـژگـی های منحصر به فرد امام خمینی ، بینش فراگیر آن حضرت ، نسبت به مـصـالح مـسـلمـانـان در ابعاد داخلی و خارجی بود. معمار انقلاب اسلامی تاریخ نهضت های گـذشـتـه را بـه دقـت مـطـالعـه و آفـات آنـهـا را مـورد بـررسـی قـرار داده بـود و از این تـجـربـیـات بـرای حـفـظ انـقلاب استفاده کرد. آن امام قدرت های استکباری را به صورت کـامـل می شناخت و تلاش کرد که مستضعفان جهان را علیه آنها و به خصوص امریکا بسیج کـنـد، همواره مبارزه با اسرائیل را تشویق می کرد، ماهیت جریان های انحرافی و مرموز به خـصـوص مـنـافـقـیـن ، مـتحجران ، نهضت آزادی و باند مهدی هاشمی را برای مردم روشن می نـمـود. آن حـضـرت بـا زمـان شـنـاسـی دقـیـق و بـا تـسـلط و شـنـاخـت کـامـل قـدرت های جهانی و جریان های انحرافی و با اخذ تصمیمات مناسب و به موقع همه توطئه های دشمن را خنثی می کرد.
مـقـام مـعـظـم رهبری برخورد حضرت امام با دشمنان خارجی و داخلی را این گونه بیان می کـنـد کـه ایـشـان راس استکبار یعنی آمریکای جهان خوار و سردمداران نظام های غربی را بـارهـا دچـار نـاکـامـی سـاخـت و خـواب راحـت را از چـشـم زورگـویـان ربود، شعار محو غده سـرطانی اسرائیل را مطرح کرد، با بصیرت و صبر و مقاومت به جنگ با نفاق و دورویی و تزویر رفت و سربلند و پیروز این راه را طی نمود.
دوستان تمام سخنرانی های امام به دل و جان می نشیند. امروز که روز آزادی خرمشهر است علاوه بر جمله تاریخی امام در مورد خرمشهر به برخی از جملات ایشان که سند زنده ی این انقلاب اسلامی هستند اشاره می شود جملاتی که باید آنها را در تابلویی از نور سبز نوشت و مانند یک چراغ راهنما همیشه جلوی چشمان قرار داد تا یادمان نرود خیلی چیزها را از جمله خون شهیدان.
خرمشهر را خدا آزاد کرد.
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
ولایت فقیه برای شما یک هدیه الهی است.
خون شهیدان ، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است.
انقلاب اصیل ما جلوه ای از نهضت پر عظمت حضرت رسول الله(ص ) است.
رمز پیروزی شما ایمان و وحدت کلمه بود.
چشم دنیا به انقلاب ما معطوف است.
ان شاءالله پاسداران خوبی برای این انقلاب باشیم.
سالروز آزادی خرمشهر بر همگان مبارک و گوارا باد.
سالروز آزادي خرمشهر مبارك باد
سید علی اکبر ابراهیمی جانبازی از اهالی اراک است که در دوران دفاع مقدس از چهار ناحیه مجروح شده است. او از خاطره اعزام به آلمانش چنین روایت می کند:
کلاس چهارم ابتدایی بودم از مدرسه فرار کردم و چون سنم قانونی نبود شناسه ام را دست کاری کردم و به جبهه رفتم . آن روزها عشق و عاشقی یک معنی دیگری داشت و بچه ها جور دیگری عاشق ولایت و رهبری بودند.
در یک عملیات دو ترکش به ران پایم خورد و آمدم عقب،یک ماهی بستری بودم وخوب شدم و دوباره به جبهه رفتم.
در عملیات دیگری شیمیایی شدم و در کانون شهر صنعتی اراک بستری بودم و بعد از این که خوب شدم مجددا به جبهه بازگشتم و در مرتبه سوم مجروحیتم منجر به شهادتم شد.
در عملیات کربلای 5 من ضربه مغزی شدم و از آن جا من را به معراج الشهدای خرمشهر هدایت کردند و 48 ساعت در معراج الشهدای خرمشهر بودم. بعد از اینکه دو روز در سردخانه بودم به هوش آمدم و باز از رو نرفتم و دوباره به خط مقدم رفتم.
در عملیات های مختلف شرکت کردم،حدود اواخر سال 66 بود که خمپاره به زیر پای راستم خورد ، در خاک عراق توی کمین افتاده بودیم.
خمپاره 20 سانتی پای راستم خورد و پا از لبه پوتین قطع شد و پای چپم از چند جا شکست و عصب هایش قطع شد و تمام بدنم ترکش خورد،از کف پا تا سرم، بجز زبانم و گوش چپم همه بدنم ترکش خورد و پوست صورتم سوخت.
به بچه ها گفتم شما برید من میمونم. ما برای عملیات خرابکاری به خاک عراق رفته بودیم و چند نفر بیشتر نبودیم، همه رفتند و دو نفر ماندند و با طناب من را به عقب کشاندند که پشت کمرم زخم شد.
با دست چپم پای قطع شده ام را روی سینه ام گذاشتم ،پایم توی دست هی باز و بسته می شد و خونی که داخل آن بود به بیرون می ریخت .
وقتی به عقب رسیدم به خرمشهر فرستاده شدم و یک مقدار دیگر از پایم را قطع کردند و با طناب آن را بستند تا خونریزی نکند و بعد به اهواز فرستاده شدم.
با هواپیما به بیمارستان شیراز رفتم ، 10 تا ترکش هم از چشمم درآوردند ، دندان ها همه ریخته بود ، سه عدد شیلنگ در گردنم برای نفس کشیدن و غذا خوردن گذاشته بودند.
از آنجا به بیمارستان پارس تهران آمدم ، قرار شد هر دو پایم را قطع کنند قبول نکردم. یک دستگاه از خارج آوردند و در پایم گذاشتند ولی 6 ماه بیش تر دوام نیاورد و عفونت بدنم را گرفت .
توسط یکی از بچه های بنیاد شهید به خارج اعزام شدم ، دو سال در آلمان بودم به این بهانه رفتم که دردی از دردهایم کم شود ولی اینطوری نشد.
سخنان گهر بار حضرت آقا در مورد انتخابات، چراغ راهنماي حركت مردم مسلمان ايراندر مسير درست است. حضرت آقا مي فرمايند:
آنچه که اصل است, حضور در انتخابات است؛ باید همه در انتخابات شرکت کنند؛ این یک وظیفه عمومی است.
انتخابات مال ملت ایران است, مال جمهوری اسلامی است, مال اسلام است.
باید کسی… را {انتخاب کنیم که}, معتقد به توانایی های ملی باشد, معتقد به اسلام, معتقد به انقلاب باشد و شاخص ها را قبول داشته باشد. این آن نقطه ی حساس است.
راه پیروزی نهائی و کامل ملت ایران این است که این خط مستقیم، خط ایمان؛ ایمان به خدا، ایمان به خود، ایمان به قدرت ملی، اعتماد به نفس ملی و راه حرکت و مجاهدت در همه ی اشکالش؛ مجاهدت علمی، مجاهدت عملی ـ و آنجائی که لازم است، مجاهدت نظامی و ایمان و جهاد را از دست ندهند.